مدح و ولادت امام سجاد علیه السلام
در رحمت ز عرش تا وا شد پـر پـروازمـان مـحـیّـا شـد رخ یـوسف نـشانـمان دادند دل مجـنـونـمـان زلیـخـا شد صفـحـات صحـیـفـۀ نـوری ورقی خورد و عشق معنا شد نفسی زد کسی و بعد از آن تن دنـیـای مُـرده احـیـا شـد رخ خود را نشان عـالم داد هـمـۀ اعــتـبــار دنـیــا شــد قـلـمـم اسـتـعـاره کــم آورد رخ زیـبـاش تـا هـویـدا شـد به زمین مـاه مشـرقـین آمد عــلــی دوم حــسـیــن آمــد شب اربـابـمان سـحـر دارد به روی دامنـش قـمـر دارد همه از شـوق نو رسیـدۀ او به لـبش خـنـدهای اگر دارد شب رویـاسـت نـخـل امـیّـد پـدر و مــادری ثـمــر دارد دل بابا عجیب پُر شور است و خـدا از دلـش خـبـر دارد به نگاهش عموی بیتـابش نـتـوانـسـت چـشـم بــردارد سـر بـوسـیـدن لـبـان پـسـر پـدرش مـیـل بـیـشـتـر دارد و به کوری چشم بد نظران پــدری بـاز هـم پـسـر دارد به دعایش دخـیل بـسته شده پـری از جبـرئیل بسته شده |